نامه‌ای به فرزندانم ۱

 

به نام خدا
دلبندانم اگر تا آن روز نظام آموزش و پرورش تغییر رو به بهبودی نداشت و شما نیز همین راه را برای پیمودن بخشی از زندگی‌تان انتخاب کردید؛ بدانید روزی مادرتان سر کلاس ادبیات در مدرسه ذره ذره وجودش را شور و شعف گرفته است زمانی که معلمش خوانده است:
"باغ بی‌برگی که می‌گوید که زیبا نیست؟
 داستان از میوه‌های سر به گردون سای اینک خفته در تابوت پست خاک می‌گوید
باغ بی‌برگی
خنده‌اش خونی‌ست اشک‌آمیز
جاودان بر اسب یال‌افشان زردش می‌چمد در آن
پادشاه فصل‌ها پاییز"
دوست دارم برایتان شعرها و داستان‌های خوب بخوانم. مانند پدربزرگتان که برایم قصه‌‌ تعریف کرده و شعر خوانده است.
انتخاب‌هایتان را در محدوده‌های تعیین شده از سوی دیگران محدود نکنید. به دنبال بهترین‌ها باشید. به دنبال بهترین‌ها و قشنگ‌ترین‌ها، حتی اگر جایی پنهانشان کرده باشند یا جایی باشند که به نظر دور از دسترس می‌آیند.

" به کجا چنین شتابان؟
گون از نسیم پرسید.
دل من گرفته زین جا،
هوس سفر نداری ز غبار این بیابان؟
همه آرزویم اما،
چه کنم که بسته پایم.
به کجا چنین شتابان؟
به هر آن کجا که باشد به جز این سرا، سرایم
سفرت بخیر اما
تو و دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه‌ها، به باران
برسان سلام ما را"


 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه اینترنتی مبلمان و دکوراسیون همه چی پیدا میشه قالیشویی رفوگری تهران اوغلی 77739704 26125620 سرداران حرم ناگفته های یک موفرفری ایجی - خبر نغمه باران Lisa نمایندگی فروش هایگلاس Aisik Agt