به نام خدا

دردانه یه پست گذاشته بود  که اصلا یادم نیست پست واقعا چی بود!؟ یعنی یه پست طولانی بود. (همون طور که انتظار داریم!) تا آخرش خوندم ولی یادم نیست در مورد چی بود! کامنت دادن‌مون حضوری بود. یعنی وقتی می‌خواستیم کامنت بگذاریم، دردانه رو جلوی خودمون می‌دیدیم و کامنت رو بهش می‌گفتیم! فکر کنم پیشرفت تکنولوژی به بیان هم رسیده بود. حتی بقیه کامنت گذاران رو هم می‌دیدم. من نشسته بودم آستانه در اتاق خونمون! جلوی دیوار سمت راست هال پذیرایی دردانه نشسته بود. این سمت هم بقیه کامنت گذارها! نفری یه دونه بالش هم گرفته بودیم بغلمون نشسته بودیم!!
دردانه یه پست اصلاحیه رفت روی پست قبلی‌ش و گفت بعضی از بلاگرها راضی نبودند فلان موارد رو توی پست اعلام کنه ولی بعد دیده انصاف نیست. لیست اون بلاگرها و تصویر مکالماتشون رو گذاشته بود توی وبلاگ. توی صدر لیست مترسک بود و بقیه‌ش یادم نیست. روی اسم مترسک کلیک کردم که شات مکالمه‌شون رو باز کرد. مترسک گفته بود راضی نیست فلان موضوع (یادم نیست چی بود؟) مطرح بشه! بعد دردانه گفته بود اون قسمت‌هایی که بلاگرها راضی نیستند پست رمزدار گذاشته و ازمون خواست بریم پست رو بخونیم. از اونجایی که منم توی اون جمع بودم، پس انتظار داشتم رمز رو برای من هم فرستاده باشه. اما نفرستاده بود. گفتم: "آخه من که رمز ندارم!" دردانه بلند شد اومد بالای سرم و گفت: " نداری؟! حتما رمز رو می‌دونی که میگم بخون." با خودم فکر کردم لابد قبلا بهش اشاره کرده یا باید یه معمایی حل کنم تا بدونم رمز چیه؟ :| توی ارشیو گوشیم و کامنت‌ها و پست‌های دردانه می‌گشتم تا بدونم رمز چی می‌تونه باشه!؟
در حین همین تلاش از خواب بیدار شدم و آخرش هم موفق نشدم بدونم توی اون پست رمزدار چه خبر بود؟!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ شرکت توسعه سیماتک ایرانیان فیلتر شنی استخر هُوَ الْحَیّ امام زمان عجل الله فرجه الشریف نکات و ترفند هاي وب مستري وبلاگ ریاضی دبیرستان دوره اول آیت الله ظاهری Rahul پرشین موزیکو، محل دانلود موسیقی های جدید ایرانی Crystal شرکت تبلیغاتی بهنما | 28426529 021